شبی از پشت یک تنهایی نمناک بارانی

تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم

تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزو هایت دعا کردم

پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس

تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم

و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی

دلم حیران و سر گردان چشمانی است رویایی

و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

تو را در دشتی از گلهای نیلوفر رها کردم.

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 24 اسفند 1387 ساعت 08:46 ب.ظ

بابا ایول
چه کردییییییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!!!!۱
قالبت خیلی قشنگهههههههههههههههههههها
در ضمن این شعر رو همین پیش پاتون نوشتم تو وبم
ولییییییییییییییییییییییی
عجب قشنگ شده هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دوست دارم

سلام.
وبلاگم هر چقدر قشنگ باشه به قشنگییییییییییییییییییییییی وبلاگ تو نمیرسههههههههههههههههههه.
خیلی دوستتتتتتتتتتتتتتتتت داررررررررررررررررم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد