قاصدک! شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه باغ  

سمت آن نرگس مست  

و بخوان در گوشش و 

 بگو باور کن، 

 یک نفر یاد تو را هرگز از دل نبرد...

نظرات 5 + ارسال نظر
reticent جمعه 9 دی 1390 ساعت 03:20 ب.ظ

قاصدک ها چه خبر آوردی...
از کجا و از که خبر آوردی...
وبت بسیار عالیه....موسیقیشم همچنین.
موفق باشی

فرزانه سه‌شنبه 13 دی 1390 ساعت 11:00 ق.ظ

سلام
خیلی قشنگ بود

azadeh یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 07:41 ب.ظ http://arghavan000.blogfa.com/

گوش کن می شنوی صدای اندوهم را؟

می شنوی صدای بغضم راکه با کوچکترین ضربه ای خواهد ترکید؟

باید گریست برای شاخه های شکسته‌‌

باید فریاد زد به حال شقایق پرپر شده

باید اشک ریخت با دیدن پروانه ی سوخته

باید گریست برای چشم انتظاری عاشقان...

پنجره خالیست هوا تنهاست ستاره ها سرگردان

خورشید گریان است محبت کجاست؟؟؟

سهیلا یکشنبه 28 اسفند 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

وقتی یکی از ما می رود و دیگری می ماند
آنچه باقی می ماند
خاطره است
خاطرات به تنهایی ما را عبور می دهند
به یاد روزهایی که بینمان گذشت بیفت
من و تو ......
علیه همه دنیا
وبت خیلی قشنگه خانوم مهندسُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُُ!!!!!!!!!!!!!!
با دندونای بسته چه می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوش میگذره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

مرسی عزیزم.
بد نیست یه جوری باهاشون کنار اومدم.

رز شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 09:08 ب.ظ http://rozi65.blogfa.com/

بهانه بودن عشق میخواهد و بهانه زندگی امید ...
مارا به کدامین بودن و زندگی بهانه کردی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد