-
تقدیم به همسر مهربانم
پنجشنبه 9 بهمن 1393 19:14
همسرم خوشحالم و هزاران بار خدای مهربان را شاکرم که تو را به من هدیه داد خوشحالم و به خود می بالم که همیشه تو را در کنارم دارم و چه لذت بخش است دوش به دوش تو قدم زدن و از آن شیرین تر با تو همکلام شدن عشق قلب کوچکم را از خود بی خود کرده چرا که تنها تو را در میان دیگران باور کرده است گل من کاش زودتر از اینها تو را یافته...
-
میان عشق و زیبایی تو را من دوست می دارم
چهارشنبه 8 مرداد 1393 17:05
اگر دریای دل آبی است تویی فانوس زیبایش اگر آیینه یک دنیاست تویی معنای دنیایش *** تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن *** تو یعنی یک کبوتر را ز تنهایی رها کردن خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن *** تو یعنی چتری از احساس برای قلب بارانی تو یعنی در زمستان ها به فکر پونه افتادن...
-
تقدیم به بهانه ی زندگیم
شنبه 14 دی 1392 00:11
در آستانه ی روزهای سرد دی ماهم و بوران و برف چهره ام را خیس می کند. تا ماه شب چهارده راهی نیست و تو در راهی ، از میان شب ، به من می رسی و دیماه من سبزتر از هر بهاری سعید می شود . عاشقانه هایم برای توست ای عشق آبی دی ماه من .
-
تقدیم به همسر مهربانم
دوشنبه 13 آبان 1392 13:02
خدایا کمکم کن تا عاشقانه ترین نگاه ها را در چشمانش بریزم . خدایا کمکم کن تا در بعد عشق او بهترین و شیرین ترین باشم و به من کمک کن تا سرودن عشق را به هنگام طلوع هر بام بر لبانش جاری سازم و راز عشق را در گوشش سر دهم . خداوندا او را نگه دار که من به عشق او زنده ام .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 مرداد 1392 22:18
حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم دوستت دارم <<<<<<<<<<
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 17 مرداد 1392 21:55
میخواهم لمس کنم دستانی را که برایشان بیقرارم . میخواهم در آغوش بکشم کسی را که برای بوئیدن عطرش دلتنگم . میخواهم ببوسم لبانی را که تنها بوسه میتواند آرامم کند . برای آن کسی که تنها امید زندگیم است . میخواهم خیره شوم به چشمانی که مرا به آرامش میخواند . میخواهم نفس بکشم با کسی که نفسم است .
-
تو را دارم ....
چهارشنبه 13 دی 1391 23:28
تو را دارم ای گل، جهان با من است. تو تا با منی، جان جان با من است. چو میتابد از دور پیشانیات کران تا کران آسمان با من است. چو خندان به سوی من آیی به مهر بهاری پر از ارغوان با من است ! کنار تو هر لحظه گویم به خویش که خوشبختی بیکران با من است. روانم بیاساید از هر غمی چو بینم که مهرت روان با من است. چه غم دارم از تلخی...
-
بوسه
دوشنبه 6 شهریور 1391 21:37
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب بوسه یعنی خلسه در اعماق شب بوسه یعنی مستی از مشروب عشق بوسه یعنی آتش و گرمای تب بوسه یعنی لذت از دلدادگی لذت از شب ، لذت از دیوانگی بوسه یعنی حس طعم خوب عشق طعم شیرینی به رنگ سادگی بوسه آغازی برای ما شدن لحظه ای با دلبری تنها شدن بوسه سرفصل کتاب عاشقی بوسه رمز وارد دلها شدن بوسه آتش می زند بر...
-
تقدیم به تو ای بهانه ی زندگیم
یکشنبه 1 مرداد 1391 20:32
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم با عقل آب عشق به یک جو نمیرود بیچاره من که ساخته از آب و آتشم دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست شاهد شو ای شرار محبت که...
-
بهار
یکشنبه 6 فروردین 1391 18:44
بــاز مـــی آیــــد بــــهـــار دلـنشین بــاز بــلـبــل مــی شــود با گل قرین بــاز صـــحــرا پـر شقایق می شود بــاز روشــن قــلب عـاشق می شود فــصــل ســـرد از هــیــبت باد بـهار مــی کــنـــد از پــیـش روی او فـرار ســفــره هــا بــا هـفت سین آراسته بــا گـــل مـــهـــر و صــفـــا پیراسته بــر ســر سفره جـوان و خُرد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 آذر 1390 21:45
قاصدک! شعر مرا از بر کن برو آن گوشه باغ سمت آن نرگس مست و بخوان در گوشش و بگو باور کن، یک نفر یاد تو را هرگز از دل نبرد ...
-
بهانه زندگی
سهشنبه 17 آبان 1390 19:38
باران بهانه ای بود که زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی ! کاش نه کوچه انتها داشت و نه باران بند می آمد.
-
دوباره برگرد
دوشنبه 18 مهر 1390 21:28
روزهای رفته تو رو یادم میاره حس می کنم می لرزه ، دل واسه تو دوباره کاش که دلم می فهمید ، گذشته ها گذشته اون که دلم می خواستش ، خیلی وقته که رفته خاطره های رفته بازم میاد به یادم نمی تونم بگذرم از تو آخه دل به تو دادم شاید ببینمت تو رو دوباره آخه کجایی ، دل دیگه طاقت نداره وقتی رفتی من اینجا تنها موندم از زندگی جا...
-
دلتنگی
سهشنبه 29 شهریور 1390 16:44
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مرداد 1390 21:19
خدایا کسی را که قسمت دیگریست سر راه مان قرار مده . تا شب های دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش با دیگری .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 تیر 1390 10:47
برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس می کشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی تماشای تو عین آرامشه تو زیباترین آرزوی منی منو از این عذاب رها نمی کنی کنارمی به من نگاه نمی کنی تمام قلب تو به من نمی رسه همین که فکرمی برای من بسه از این عادت با تو بودن...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 خرداد 1390 22:40
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 خرداد 1390 22:34
هوا هر وقت که بارونی است تو فکر من چراغونی است دارم از خاطرات تو ، همونایی که می دونی مگه یادم میره یک دم تا هر وقتی که من زنده ام تو بانیه یه مشت شعری ، هم الان ، هم در آینده ام من و تو زیر بارون بود به جون هم قسم خوردیم تو چشم هم نگاه کردیم و از عشق مردیم سرتا سر خیال من ، هزار تا باغ دلگشاست هزار تا عشق دم بخت ،...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 اردیبهشت 1390 21:14
نذار بین من و تو فاصله طولانی بشه نذار هوای عشقمون دوباره طوفانی بشه نذار که دست روزگار خط بکشه رو آسمون ابر غرور و پس بزن تا بشکنه طلسمون نذار که پشت شیشه ها چشم های من جا بمونه نذار که این شیشه دل تنهای تنها بمونه نذار پرنده دلت بشینه رو بام کسی تو آسمون ها پر بکش تا که به مقصد برسی تو ای دلیل موندنم راه رسیدن آسونه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390 19:21
-
بی تو بودن
پنجشنبه 8 اردیبهشت 1390 18:25
آغاز بی تو بودن ، آغاز یک سفر بود پرواز یک قناری در عرصه خطر بود پایان با تو بودن ، پایان دلخوشی هاست تنهایی بزرگم ، لبریز خواب و رویاست کشف سکوت دریا ، کشف غم قناری است بغض شبانه ام را موج ستاره جاری است ای رفته از کنارم ، با هرچه مهربانی برگرد تا بگویم این نکته را نهانی که از هر چه بی نیازم جز عشق را سرودن پیوسته پر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 اسفند 1389 20:33
سوختم باران.... بزن شاید تو خاموشم کنی.... شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی.... امشب سراپای وجودم آتش است.... پس بزن باران.... بزن شاید تو خاموشم کنی....
-
یادها......
سهشنبه 14 دی 1389 10:40
راه می رفت و لبخند می زد چهره اش را سروری خوش آیند با گل و نور پیوند می زد خاطراتی خوش آیند ، انگار در پی هم می آمد به یادش یادهایی سبکبال ، شیرین سر برون می کشید از نهادش ناگهان قطره اشکی درخشید بر رخش ، خنده اش را فرو خورد ! آن گل و نور یک باره پژمرد و آن خوش آیند ناگاه افسرد یادها یادگاران عمرند خفته در خاطر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 دی 1389 12:27
-
نخستین نگاه
جمعه 3 دی 1389 11:33
نخستین نگاهی ، که ما را به هم دوخت ! نخستین سلامی ، که در جان ما شعله افروخت ، نخستین کلامی ، که دل های ما را به خوش آشنایی سپرد و به مهمانی عشق برد پر از مهر بودی پر از نور بودم همه شوق بودی همه شور بودم چه خوش لحظه هایی که ، دزدانه ، از هم نگاهی ربودیم و رازی نهفتیم ! چه خوش لحظه هایی که "می خواهمت" را به...
-
با عشق
شنبه 29 آبان 1389 15:36
به خارزار جهان، گل به دامنم، با عشق صفای روی تو، تقدیم می کنم، با عشق درین سیاهی و سردی بسان آتشگاه، همیشه گرمم همواره روشنم با عشق همین نه جان به ره دوست می فشانم شاد، به جان دوست، که غمخوار دشمنم، با عشق به دست بسته ام ای مهربان، نگاه مکن که بیستون را از پا در افکنم، با عشق دوای درد بشر یک کلام باشد و بس که من برای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مهر 1389 10:43
سلام ؛ حال من خوب است ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند ... با این همه اگر عمری باقی بود ، طوری از کنار زندگی می گذرم، که نه دل کسی در سینه بلرزد، و نه این دل نا ماندگار بی درمانم ... تا یادم نرفته است بنویسم : دیشب در حوالی خواب هایم، سال پر بارانی بود... خواب باران و...
-
گلبانگ رهایی
سهشنبه 30 شهریور 1389 14:49
ای عشق توام پرتویی از مهر خدایی دنیای من از پرتو عشق تو طلایی من از همه سو بهر تو بازو بگشایم باشد که تو بازآیی و بازو بگشایی با یاد درخت ، حال و هوای دگرم هست تا مرغ دلم شد به هوای تو هوایی ! هر گوشه ای از دل ، زنگاه تو ، نگارین هر پرده ای از جان ، زنوای تو نوایی ای خنده ی شیرین تو جان مایه ی هستی با گریه ی تلخم چه...
-
یاد آشنا
شنبه 13 شهریور 1389 19:36
تو ای دلبر که پرسی حال ما را ٬ که می گوید که یاد آشنا کن؟ مرا درمانده حسرت چه خواهی؟ که می گوید که دردم را دوا کن؟ چو از احوال زارم یاد کردی دوباره دست مرگ از من رها شد رها کن دامنم را تا بمیرم که جانم خسته زین رنج وبلا شد نمی دیدی دلم دیوانه توست؟ نپرسیدی چرا حال دلم را؟ به درگاه تو زاری ها نکردم؟ چرا پس حل نکردی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 دی 1388 11:57
شاید باران بهانه ای باشد تا چند روزی زیر چتر یکدیگر بمانیم. کاش تا ابد باران ببارد...